کار فرهنگی

آنچه در مورد فرهنگ و کار فرهنگی یاد گرفته ام

کار فرهنگی

آنچه در مورد فرهنگ و کار فرهنگی یاد گرفته ام

کار فرهنگی
دسته بندی برگ های این دفتر
بایگانی این دفتر
آخرین برگ های این دفتر
آخرین دست نوشته های شما

توهّم کار فرهنگی

چهارشنبه مرداد ۱۴ ۱۳۹۴، ۰۴:۲۳ ب.ظ

یکی از اصلی ترین مشکلات و معضلات در حوزه کار فرهنگی از نظر بنده، اینه که فعالین یا مسئولین فرهنگی به جای انجام حقیقی یه کار فرهنگی، توهم می زنن که دارن کار فرهنگی می کنن!... اوضاع کسی که توهم یه کاریو می زنه خیلی وخیم تره نسبت به کسی که اصن اون کارو انجام نمیده!

فعالین و مسئولین ما با این توهم، متوجه نیستن که چقد راحت دارن ظرفیت های فرهنگی کشور رو نادیده می گیرن و به فنا میدن و در عین حال بودجه کار فرهنگی رو به هدر می دن و انرژی و وقت زیردست هاشونو تلف می کنن و به دشمن فرصت پیشروی می دن... و از همه ی اینا گذشته، به خودشون مغرور می شن که دارن در عرصه جنگ نرم، سربازی و افسری می کنن!! خب این خیلی بده... دشمن داره حساب شده کار می کنه، اون وقت ما توهم زدیم که داریم جهاد فرهنگی می کنیم!

چند نمونه از توهمات رایج کار فرهنگی رو که آدم زیاد تو اطرافش می بینه، می خوام اینجا مثال بزنم:

-        طرف تو همه ی شبکه های اجتماعی قدیمی و جدید لااقل یه اکانت داره و دائماً توشون عکس ها و نوشته های مذهبیِ صرف و مناسبتی می ذاره و  فک می کنه اینا مصداق های کار فرهنگی ان! اسم اکانتش رو هم می ذاره ارزشی و فرهنگی!! مثلاً طرف تو ایسنتاش ده ها بار عکس حرم امام حسین(ع) رو از زوایای مختلف می ذاره و گاهی یه شعر هم می زنه تنگش و با خودش توهم می زنه که داره برا امام حسین(ع) سربازی می کنه!

-        طرف تو فلان شبکه اجتماعی از هر دو تا پستش، یکی ش عکس حضرت آقا رو می ذاره و در کنارش با جملات مختلف قربون صدقه ی رهبرش می ره و اینجوری اعلام فدایی بودن رهبر رو می کنه! و جالبه که وقتی چهارتا نادون میان زیر این عکس ها فحش یا انتقادی می نویسن، تند تند میره جواب همه شونو میده (معمولاً این جواب ها حالت رجز داره نه روشنگری) و به چهارتا از دوستای حزب اللهی ش هم میگه بیایین کمک کنین به فحاشی ها (صرفاً فحاشی نه شبهه!) جواب بدیم تا فک نکنن ما کمیم! و اینو قطعاً از مصادیق سرباز و فدایی رهبر بودن می دونه...!!

-        طرف تو فلان شبکه اجتماعی عضوه، دائماً به هر مناسبتی یا هر اتفاقی که می رسه، یه عکس یا یه شعر یا یه شعار می ذاره، بعد به همه اطلاع میده بیایین لایک کنید! و معتقده هر چی لایک هاش بیشتر بشه، کار فرهنگی ش پررنگ تره و بیشتر رضایت خدا و اولیائش رو جلب می کنه!

-        طرف می خواد تو تشکل یا سازمانش کار فرهنگی کنه، میره کلی هم بودجه می گیره، بعد میاد یه همایش یا سمینار برگزار می کنه و یه بسته یمثلاً-فرهنگی میده به هر شرکت کننده که پر از بروشورهای کلیشه ای ان، یه تعداد سخنران هم دعوت می کنه، حرفاشونو می زنن و میرن! این وسط هم هر چی خبرگزاری داخلی و خارجی هست، دعوت می کنه و حسابی تو بوق و کرنا می کنه که ما همایش فرهنگی برگزار کردیم! بعد اینو جزء لیست کارهای فرهنگی ش و رزومه ی کاری ش می نویسه!!

-        طرف می بینه یه شبهه ای یا یه جریان توهین آمیزی ایجاد شده علیه یکی از ارزش ها یا مقدسات ما، می خواد بره علیه این شبهه یا جریان کاری بکنه به قول خودش که دل امام زمان(عج) شاد بشه، به جای اینکه بره مطالعه کنه یا به طور چریکی یه گروه تخصصی مطالعاتی راه بندازه که در جواب اون شبهه یا جریان، بتونه سریعاً یه اقدام موثر انجام بده، میره مثلاً یه جنبش تصویری خیلی بی محتوا راه میندازه!! یه همچین فردی، اصن متوجه نیس که اساساً جنبش یا جریان سازی به معنای اعلام تکثّره و هیچ بار فرهنگی دیگه ای نداره. در این راستا نه به شبهه ای پاسخ داده میشه نه منطقی برای پاسخگویی به توهین های انجام شده شکل می گیره، بلکه فقط قراره توش دنبال هر چه بیشتر کردن موافقان باشی! همین... این توهم یکی از خطرناک ترین توهمات کار فرهنگیه که شاید بعداً در یک پست جداگونه مفصلاً بهش بپردازم. علت خطرناکی این نوع توهم هم اینه که نه تنها قدرت حمله فرهنگی از تو سلب میشه، بلکه قدرت دفاع فرهنگی رو هم از تو می گیره و یه جورایی خلع سلاحت می کنه. این توهم فرهنگی که در سال های اخیر بسیار باب شده، در واقع همون ورژنِ جدیدِ روش محکوم کردن و بیانیه دادن های فرهنگیه که در دهه های گذشته در مواجهه با شبهات و توهین ها علیه ارزش ها و مقدسات ما انجام می شد و هرگز کارایی فرهنگی لازم رو نداشت.

-        طرف می خواد تو تشکّل یا سازمانش کار فرهنگی کنه، می شینه با هم گروهی هاش، میگه خب چیکار کنیم این دفعه؟! یکی پیشنهاد میده مثلاً یه اردو برگزار کنیم!!! به همین سرعتی! به همین از قبل کارشناسی شدگی!! موافقت میشه میرن یه بودجه ی کلان می گیرن مثلاً  برا اردوی مشهد!! برای بهتر شدن کار فرهنگی شون هم ناهار و شام های اردو رو مجلل تر و پربارتر می کنن!! در نهایت هم به خودشون می بالن که دارن برای امام زمان(عج) کار فرهنگی می کنن!!  دفعه ی بعد طرف میاد پیشنهاد میده، خب این بار چیکار کنیم؟! یکی میگه اردو... میگه نه اردو برگزار کردیم، یه چیز دیگه باشه!! و بعد همونجا یهویی تصمیم می گیرن مثلا نمایشگاه باشه!!دقیقاً مث مادری که از اعضای خانواده می پرسه، دیروز قرمه سبزی خوردیم، خب امروز چی بخوریم؟!!

-        طرف می خواد تو مدرسه ای که مدیرشه مثلاً کار فرهنگی انجام بده، میره یه بودجه عظیمی می گیره میاد بعد از زمان کلاس های مدرسه ش، مثلاً کلاس حفظ قرآن راه میندازه! به این می گه کار فرهنگی!! یا مثلاً طرف میاد توی مسجد محله شون کار فرهنگی کنه، میره افطاری برگزار می کنه و برگه های ختم صلوات پخش می کنه! یا اون یکی می خواد تو خونه ش کار فرهنگی بکنه، می ره روضه ی حضرت عباس(ع) برپا می کنه... در واقع همه ی این آدم ها، خیلی راحت کارهای معنوی رو (که البته خیلی باارزش هستن) با کار فرهنگی اشتباه می گیرن و با خودشون توهم می زنن که دارن کار فرهنگی می کنن!!

-        ...

این توهمات رو بخوام نام ببرم و مثال بزنم، لیستش به صدها عدد می رسه؛ توهمات رایجی که هر از چند گاهی در دانشگاه و مسجد محل و مدرسه و صدا و سیما و فلان سازمان و تشکل و گروه فرهنگی شاهد هستیم... تازه اینا مربوط به آدمای مومنی هستن که اصلاً دنبال مطرح کردن خودشون و ارتقای مقام و مشهور شدن و خودنمایی و ریا و گرفتن فلان امتیاز و منم منم کردن های رایج بین مسئولین نیستن... چون اگه بخوام این پارامترها رو هم لحاظ کنم به فعالین و مسئولین فرهنگی(که همین حالاشم متاسفانه خیلی ها دچار این منیت ها هستن) متوجه می شیم که بسیاری از توهمات فعالیت فرهنگی در کشور، صرفاً به خاطر ندونستن معنی فرهنگ و کار فرهنگی نیس، بلکه عامدانه به خاطر جویای نام بودن و با اهداف دیگری غیر از کار فرهنگی و رضایت خدا انجام می شن که فعلاً این قضیه موضوع بحث بنده نیست.

بنابراین به نظر می رسه یه فعال یا مسئول فرهنگی باید دید جامع و درستی از این توهمات داشته باشه تا بتونه دچارشون نشه.

به نظر شما معیار شناخت و برطرف کردن این توهمات چیه؟؟!

  • ۹۴/۰۵/۱۴
  • Galaxy

دست نوشته ها (۳۱)

  • صحبتِ جانانه
  • کلا مثل اینکه بسیاری از فعالین فرهنگی توی سطح جون می کنن، توی عمق نفس نکشیدن..
    بلد نیستن کارفرهنگی عمیق رو...

    حق گفتی
    پاسخ:
    مثال خوبی بود ولی خب اصن کار فرهنگی از نظر این بنده ی حقیر، عمیق و سطحی نداره. اینایی که تو این پست مثال زدم، اصن کار فرهنگی نیستن که بخوان سطحی یا عمیق باشن!

  • جوون بارجینی
  • خیلی کار خوبی میکنی که تجربه هاتو در اینجا میگی
    مطلبت هم خیلی خوب بود.
    یه راهکاری که یکی از دوستانم میداد این بود که تا کتاب "دغدغه های فرهنگی" (اگه اسمش رو اشتباه نگفته باشم)، نخوندین اصلا کار فرهنگی نکنین
    پاسخ:
    سلام
    بسیار خوش آمدین و بسیار ممنون که وقت گذاشتین و خوندین و بسیارتر ممنون که راهکار بهم دادین :)
    همون کتابی رو  می گید که جمع آوری سخنان حضرت آقا در مورد دغدغه های فرهنگیه، آره؟
  • صحبتِ جانانه
  • منظورم این نیست که اینها توی سطح یا عمق کار فرهنگی هستن. منظور این هست که اینها کلاتوی سطح و حاشیه ی حقیقت زندگی می کنند و دستشون به عمق نرسیده!

    پاسخ:
    آها
    آفرین آره
    متاسفانه همینطوره
    :(
    من متوجه سوالتون نشدم

    ولی نکته های خیلی خوبی رو یادآوری کردین :)

    بعد اینکه خیلی عجیبه که تازگیا متن های طولانی رو هم میخونم
    پاسخ:
    چرا متوجه سوالم نشدین؟؟؟
    خب خدا رو شکر
    امیدوارم عامل باشیم

    امیدوارم این پست طولانی منم واقعاً ارزش خوندن و گذاشتن وقت باارزش شما رو داشته باشه و من شرمنده ی شما عزیزان نشم
     

  • سیدی (به بهانه فرهنگ)
  • بسم الله الرحمن الرحیم - سلام - خدا خیرتون بده - عالی بود
    پاسخ:
    سلام
    ممنون از حضورتون آقای سیدی عزیز
    البته دلم می خواست نقد می کردین و یا موارد بیشتری بهش اضافه می کردین چون شما در این زمینه استادین و به طور علمی کار کردین در این موضوعات.
  • دانشجوی کلاس اول دبستان
  • سلام

    وقتی هدف مشخص نباشد دچار همین مشکل می شویم

    تا جایی پیش می رویم که وسیله تبدیل به هدف می شود

    در تبیین هدف دچار مشکل می شویم، هدف را دقیقا نمی دانیم چیست ....

    هدف باید مثل چراغی در تاریکی باشد که مسیر را به ما نشان می دهد

    مثل فانوس دریا که علاوه بر این که مسیر رسیدن به مقصد را نشان می دهد خودش مقصد نیزهست

    کار فرهنگی کردن وسیله ای برای رسیدن به هدفِ فرهنگی هست

    ممکن است در جایی کلاس حفط قرآن برگزار کردن بهترین مسیر برای رسیدن به هدف فرهنگی باشد و ممکن در جایی مسابقه ی فوتبال و .....

    بهترین وسیله برای مشخص شدن توهم بودن کارها ، پرسیدن یک سوال ساده از خودمان است :

    "هدف من از برگزاری و اجرای این کار فرهنگی چیست؟"
    "آیا این کار فرهنگی من را به هدف می رساند و تاتیر گذاری آن چقدر است؟"

    فکر می کنم بشود با این سوالات ساده متوجه توهم خودمان و دیگران بشویم ( البته به شرط آن که با خودمان صادق باشیم)

    حالا یه سوال از شما داشتم:

    " چگونه به درک درستی از نیازهای جامعه در عرصه فرهنگی برسیم؟"

    وبلاگ خوبی دارید
    امیدوارم پایدار و رو به رشد باشید

    "باشد تا رستگار شویم"

    پاسخ:
    سلام
    بسیار ممنون از حضورتون و وقتی که گذاشتید. این وبلاگ از اول اصلاً با تشویق شما ساخته شد. یادتون رفته؟ :)

    خب و اما در مورد تحلیل شما... ببینید تعیین هدف و اون سوال ساده که مطرح فرمودید، بسیار چیز درست و خوبیه ها ولی جامع و مانع نیس. چون معنی کلمات "فرهنگ" و "تاثیرگذاری" در سوال های شما مشخص نیس و اصلاً برداشت های مختلف از همین واژه ها، موجب بسیاری از این توهم ها میشه.

    مثلاً بذارین من یه تجربه ی واقعی رو بگم از خودم. همین پارسال بود که من به یکی از مسئولین فرهنگی خوابگاهمون (که مث خودم دانشجو بود) گفتم که برای مراسم هفته ی بعد، اجازه بده من مسئولیت فرهنگی مراسم رو برعهده بگیرم که کار فرهنگی خوبی رو تو اون مراسم پیاده کنم. گفت: باشه ولی مگه ما قبلاً کار فرهنگی نمی کردیم تو مراسم های مشابه؟! گفتم: نه والا، مثلاً چه کاری می کردین؟ گفت: وااااااا! ما زیارت عاشورا برگزار می کردیم یا دعای توسل می خوندیم. چه کار فرهنگی ای بهتر از برگزاری زیارت عاشورا؟! گفتم: خب منم قصد حذف این دعاها رو تو مراسم هفته ی بعد ندارم که ولی خب اینا که کار فرهنگی نیس. شما فقط زیارت عاشورا رو به عربی می خونین. همین! گفت: نه اینجوری نگو! احترام زیارت عاشورا رو داشته باش!!!! من و تو عارف نیستیم. چشم بصیرت نداریم. نمی دونیم زیارت عاشورا چه "تاثیر"ی داره بر روح بچه شیعه!! برو ببین عرفا و علما چقد تاکید کردن بر مداومت در خوندن زیارت عاشورا! ممکنه بچه ها نفهمن و خسته کننده باشه براشون، ولی ما که می دونیم چقد تاثیر می ذاره روشون!

    خب من دیگه حرفی نداشتم بگم! :|
    بحث کردن بی فایده بود. چون فهمیدم هرچند حرف دوستم درست بود ولی هیچ ربطی به کار فرهنگی نداشت. چون کار فرهنگی از نظر من ینی تاثیر بر "فکر" و از نظر اون ینی تاثیر بر "روح"!!

    پس ببینید برداشت های مختلف از دو واژه ی "فرهنگ" و "تاثیرگذاری" می تونه دو دنیای متفاوت رو برای دو فعال فرهنگی ایجاد کنه.


     تازه خود واژه ی "هدف" هم باید تعریف بشه. به چی میگیم هدف؟ هدف هم خودش ریز و درشت داره. ینی یکی هدف طولانی مدت مدنظرشه، یکی هدف کوتاه مدت. یه جایی هدف کوتاه مدت رو نباید اصن درنظر گرفت، اتفاقاً کار رو خراب می کنه و یه جاهایی هم خب برعکس باید اهداف کوتاه مدت و ریز رو درنظر گرفت فعلاً.
    پس توی این واژه هم میشه تأویل کرد.

    بنابراین قضیه به این سادگی که می فرمایید، نیس که اگه بود، این همه مشکل فرهنگی نداشتیم :)

    جواب سوال آخر شما خودش یکی از پست های مدنظر بنده ست :)
    پس بذارین وقتی نوشتمش، روش بحث کنیم :)

    نمیدونم والا

    معیار شناختش خب آسونه دیگه

    هرچی که ماها رو برای چند لحظه  به فکر فرو نبره که من کیم و چیکار کردم و نکردم

    نمیشه بهش گفت کار فرهنگی

    و هرچی که بتونه این کارو بکنه میشه بهش گفت کار فرهنگی

    .....
    فقط با اطلاع رسانی جهالت حل میشه دیگه طبیعتا


    پاسخ:
    اولاً اصن متوجه منظور جمله ی آخرتون نشم. ینی چی با اطلاع رسانی جهالت حل میشه؟! با اطلاع رسانیِ چی جهالت حل میشه؟!

    ثانیاً خب بله ولی تعریفتون جامع نیس. چون همینایی که توهم کار فرهنگی می زنن، هم خب به فکر فرو می رن و این سوالا رو از خودشون می پرسن:

    من کیم: من یک مومن خالص، یک حزب اللهی بسیجی ولایتمدار و یک مجاهد فی سبیل الله هستم!! :|

    چیکار کردم: خب معلومه! این همه کار کردم!! جنبش تصویری راه انداختم، بچه های مردم رو بردم قم زیارت، 14 هزارتا ختم صلوات گرفتم از ملت، بالای 3000 هزارتا لایک گرفتم برای فلان عکس حضرت آقا توی فلان نماز عید فطر، و... . این همه کار کردم تف به ریا! بازم بگم؟!!! :|

    چیکار نکردم: خب معلومه! من به عنوان یک عدد مومن خیلی کارایی که می تونستم بکنم، نکردم. بلاخره منم جوونم، آرزو دارم. می تونستم مث بقیه ی دوستام برم یللی تللی تو خیابونا، می تونستم دوس دختر/دوس پسر بگیرم، می تونستم برم پارتی، می تونستم شبا بخوابم راحت، می تونستم به درسم برسم و ارشد/دکترا مستقیم بشم، می تونستم... ولی من تقوا پیشه کردم و برای خدا شب ها بیدار موندم و کار کردم و زحمت کشیدم و دوندگی کردم و کارا رو پیگیری کردم و عرق ریختم و با این و اون بحث کردم و وجهه ی خودمو پیش خیلی ها خراب کردم و در راه خدا جهاد کردم!!  (به قول استاد پناهیان) خدا باید از خداشم باشه (نعوذ بالله) که همچین بنده ی خوبی(!) داره براش جهاد می کنه!!!  :|

    حال کردین؟! :|

    خب؟ حالا چی می گین؟ :)
  • دانشجوی کلاس اول دبستان
  • سلام

    ممنون از پاسختون و اما ادامه نظر ... ( سعی می کنم با یک مثال منظورم را از داشتن "هدف" مشخص در کارهای فرهنگی توضیح بدهم ، شبیه کار شما که مثال های خوبی زدید ...)

    ... از طرف می پرسی ، 

    خب حالا هدفتون از برگزاری این اردو چیه؟
    میگه هدفمون انجام کار فرهنگیه؟
    میگم : خب که چی بشه؟
    میگه : اردو برگزار می کنیم که کار فرهنگی بکنیم!!!
    میگم: اردو برگزار می کنید که چه کار فرهنگی ای بکنید؟
    با یه نگاه عاقل اندر سفیه میگه : شما درک درستی از فرهنگ ندارید، فرهنگ گسترده تر از این حرف هاست فرهنگ مثل دریا می مونه و ......
    من هم کمی عصبانی می شوم و میگم : نمی خواد سخنرانی کنی الان فقط به من بگو این تعداد آدم را برداشتی آوردی اردو و این همه هزینه کردی که چی بهشون بدی؟ این افراد قبل از اردو و بعد از اردو چه تغییری کردند اصلا قرار بوده چه تغییری درشون با این اردو ایجاد بشه؟؟؟ به نظرت چند درصد تونستی اون تغییرات را درشون ایجاد کنی و یا لااقل آمادگی ایجاد تغییر را درشون به وجود بیاوری؟
    .
    خب حالا به من بگو هدفت از برگزاری این اردوی فرهنگی چی هست؟ ( گاهی وقت ها که طرف خودمونی باشه بهش می گم : می خوای با این اردو چه غلطی بکنی؟ چه چیز به خورد این طفل معصوم ها بدی؟!!؟؟)

    [طرف کمی به حرف های من فکر می کنه و با حالتی کاملا مودبانه و متفکرانه ، در حالی که خوشحالی از سر و رویش می بارد با دقتی مثال زدنی ] می گوید: هدف ما از برگزاری این اردوی فرهنگی افزایش بصیرت افراد شرکت کننده می باشد و ....

    من با این جواب دچار یک تضاد می شوم 
    نمی دانم از اینکه طرف بالاخره متوجه شده است که اردوی فرهنگی باید هدف داشته باشد خوشحال بشوم 
    و یا اینکه طرف یک هدف کلی و به قول معروف لق لقه ی زبان بیان کرده است ناراحت

    اما به هر حال از این فرصت استفاده می کنم و با توجه به هدف بیان شده برایش توضیح می دهم که می خواهیی در چه زمینه ای بصیرت افراد افزایش بدهی؟ بصیرت فرهنگی؟ بصیرت سیاسی؟ بصیرت مذهبی ؟ و...... 
    خب حالا به چه طریق و راهکاری می خواهی بصیرت افزایی کنی؟ سخنرانی؟ فیلم؟ تئاتر؟ داستان؟ مستقیم؟ غیر مستقیم؟ 
    به نظرت کدوم از این ها برای این شرایط سنی مفید هست و تاثیر بیشتری داره؟
    بعد از اردو از چه زریقی می خوای بفهمی که جقدر بصیرت افراد افزایش پیدا کرده؟
    و...........
    ------------------------
    مشکل از جایی هست که هدف مشخص نداریم و به همین دلیل نمی تونیم نتیجه گیری مشخص داشته باشیم
    اردو برگزار می کنیم که کار فرهنگی انجام دهیم ( اینجا کار فرهنگی انجام دادن هدف است و اردو برگزار کردن وسیله)
    ازمون می پرسند چه کار فرهنگی انجام داده اید می گوییم "اردوی فرهنگی" برگزار کرده ایم (اینجا دقیقا بالعکس مورد بالا، اردو برگزار کردن نتیجه هست)

    داشتن هدفِ مشخص و معین ، همراه با ارزیابی نتایج و تطبیق آن با شاخص های نشات گرفته از هدف، مهم ترین راهکار برای جلوگیری از توهم در عرصه ی فعالیت فرهنگی می باشد [عجب حرف سنگینی زدم هااااا]

    بی هدفی و یا داشتن هدف های گلی و کیفی نامشخص یکی از اصلی ترین معضل های فعالین فرهنگی می باشد ....

    پ.ن : چقدر خوبه که اینقدر مثال می زنید ، موجب ملموس شدن مشکلات می شود و آدم می تونه درک بهتری از مشکلات داشته باشه ...
    پاسخ:
    سلام
    بله خب، متوجه شدم که داشتن هدف چقد مهمه. انکارش که نکردم در نظر قبلی شما. فقط عرض کردم باید حواسمون باشه از همین کلمات ساده، برداشت ها و تأویل های مختلفی میشه. باید مواظب بود. چون اصن همین برداشت های مختلف موجب این همه اختلاف عمل و عدم انسجام بین فعالین فرهنگی شده.

    در این نظر شما سوالات تون رو ارتقا دادید و میشه گفت حالا بهتر شد! :)
    اگه مطابق پست اول این وبلاگ، بخواییم فرهنگ و کار فرهنگی رو تعریف کنیم، در واقع با پرسیدن این سوال که "با برگزاری این کاری که ادعا می کنی کار فرهنگیه، دقیقاً چه تغییری می خوای در فکر مخاطبت ایجاد کنی؟" میشه گفت تا حد زیادی از توهم کار فرهنگی جلوگیری میشه. البته باز همونطور که در سوال های مثال شما گفته شده، شیوه ی عمل هم مهمه. ینی پاسخ دقیق به این سوال که "خب حالا چجوری می خوای این تغییر رو ایجاد کنی؟" که خب فعلاً مربوط به بحث ما نیست.

    بنابراین بذارید من جمع بندی کنم این نظر شما رو:

    در واقع راهکار شما برای جلوگیری از توهم کار فرهنگی در بین فعالین و مسئولین فرهنگی اینه:
    1- داشتن تعریف صحیحی از فرهنگ و کار فرهنگی
    2-تعیین هدف مشخص، دقیق و بدون ابهام و کژتابی
    3- پرسیدن سوالات مسلسل وار و جزئی برای رفع هر گونه ابهام در تعاریف کلماتی که در تعریف هدف وجود خواهد داشت.


    بله نه تنها اون جمله بلکه کلاً نظر شما بسیار سنگین و خفن(!) بود :)
    من خیلی لذت می برم که کسی اینقد جزئی، دقیق، کارساز، ملموس و موشکافانه نظر میده و مباحثه می کنه
    احسنت به شما و خوش به حال من :)

    ممنون به خاطر این که وقت ارزشمندتونو می ذارید و با تشکر از دقت نظرتون
    اون توهمات همون جهالتیه که من گفتم...

    بعدم اینکه جمله مو خوب نخوندین
    کار فرهنگی اون کاریه که "بقیه" رو واسه ...

    خودسازی هم یه کار فرهنگیه
    مگه نه اینکه هرکسی که میخواد کاری کنه اول باس خودشو درست کنه
    بهترین دعوت هم دعوت عملیه طبق گفته ی امام صادق (ع)

    پاسخ:
    خب خودتون نوشتید "ماها". منم فک کردم ینی ما فعالین فرهنگی! تقصیر من نبود که :)

    متوجه نشدم الان خودسازی چه ربطی به بحث ما داشت ولی خب بله، قطعاً همینطوره و اصن این موضوع خودسازی فعالین و مسئولین فرهنگی به تنهایی بحث بسیار مهمیه که من یه پست رو بهش اختصاص خواهم داد ان شاءالله.
    یه توضیحی دادین گفتین تاثیر بر روح و تاثیر بر فکر

    میشه اینا رو دسته بندی کرد 


    تاثیر بر فکر رو میشه برا عموم گذاشت... تاثیر بر روح رو میشه یکم مخصوص تر کرد...
    کسی به روحش باید تاثیر گذاشته شه که ااول فکرش منقلب شده باشه

    نظر منه
    حتما هم ایراداتی داره

    پاسخ:
    بسیار ممنون
    بنده معتقدم کار فرهنگی ینی ارتقای "فکر" نه چیز دیگه
    اینو توی پست اول هم عرض کردم. اصن موضوع پست اولم همین تعریف کار فرهنگی بود دیگه. فعلاً هم که کسی پیدا نشد با استدلال، مخالفتشو اعلام کنه ^__^

    از نظر من ارتقای روح اسمش کار فرهنگی نیس، بلکه اسمش کار معنویه. خیلی هم خوبه؛ خیلی هم لازمه ولی اسمش کار فرهنگی نیس. کسی که روحش ارتقا پیدا می کنه، الزاماً زندگی ش بهتر نمی شه. مثلاً طرف میره زیارت امام رضا(ع) خیلی هم حال خوشی بهش دست میده و اتفاقاً خیلی روحش شاداب و صیقلی میشه ولی خب وقتی برگرده خونه، زندگی ش کوچیک ترین تغییری نمی کنه. پس این کار، یه کار فرهنگی محسوب نمیشه.



  • دانشجوی کلاس اول دبستان
  • سلام مجدد

    "بحث کردن بی فایده بود. چون فهمیدم هرچند حرف دوستم درست بود ولی هیچ ربطی به کار فرهنگی نداشت. چون کار فرهنگی از نظر من ینی تاثیر بر "فکر" و از نظر اون ینی تاثیر بر "روح"!!

    از وبلاگ cultural-activity.blog.ir کپی می کنم، قربة الی الله!!"

    خیلی ذهن من را مشغول کرد

     فکر؟ یا روح؟ مسئله این است!!!!!

    شما به نکته ی خیلی خیلی ظریفی اشاره کردید و البته جای بحث زیادی داره

    خوشحال می شوم را جب به این موضوع توضیحات بیشتری دهید [کار فرهنگی برای روح یا برای عقل ، هدف تاثیر گذاری بر کدام است؟ به قول معروف تاثیر گذاری بر قلوب مردم باید باشد یا بر عقول مردم؟]
    پاسخ:
    سلام
    اگه پست اول این وبلاگ رو خونده باشید، اصن به همین موضوع پرداخته شده. 
    با این حال در جواب نظر برادر عزیز، آقای عرشیا هم دوباره خلاصه یه توضیحی دادم.

    مگه این که سوال دیگه ای مدنظر شما بوده باشه.
  • دانشجوی کلاس اول دبستان
  • سلام

    یکبار با یکی از بزرگان داشتم صحبت می کردم یه حرف بسیار جالبی بهم زدند، گفتند:

    " تو وقتی حرف می زنی فقط ده درصد از تفکراتت را بیان می کنی و انتظار داری طرف مقابلت نود درصد باقی مانده را هم خودش متوجه شود و مفهوم تمام کلمات را حس کند"

    در مورد جمله شما در مورد روح و فکر دو حالت ممکن است:

    ۱- فقط ده درصد ، که آن هم نتیجه گیری است را بیان می کنید [ تازه بهتون تخفیف دادم وگرنه فکر می کنم تمام پست اول و نظرات عرشیا و ... اینها را باهم جمع بزنی دو درصد متن را هم نمی شود]

    ۲- همینطور یه حرفی زدید و به پیچیده بودن کلامتون آگاه نیستید [ دعوتتون می کنم به فرمول فرهنگی آقای سید مهدی سیدی که یه جورایی فرهنگ را با روح دادند]

    البته حالت سومی هم وجود داره که  شما در بحث” عقل و روح و فرهنگ” به یقین رسیده اید اما حوصله ی توضیح دادن ندارید......
    پاسخ:
    من متوجه نمیشم. با کنایه حرف نزنین لطفاً...

    من به نظر خودم تعریف فرهنگ رو طبق پست اول این وبلاگ ارائه دادم. الان مشکل شما چیه دقیقا؟!
    سوالتون رو واضح تر بفرمایید من کامل تر توضیح بدم.
    ممنون

    (در ضمن اون مقاله ی آقای سیدی چه ربطی به بحث ما داره؟ ایشون هیچ جای اون مقاله، نگفتن که کار فرهنگی ینی ارتقای روح انسان ها! گفتن؟! بماند که از نظر من اون مقاله خالی از ایراد نیس؛ ینی جای بحث داره)
    خودسازی اون بالا خودتون ازش حرف زدین

    مطلق نگا میکنین شما ها


    شاید کسی با زیارت امام رضا منقلب شد تغییر کرد

    قطعا ائمه م اگه بخوان قدرت فرهنگ سازی بیشتری نسبت به ما دارند :)


    پاسخ:
    نه بحث شاید و اگر و اما نیست

    منِ فعال فرهنگی باید با علم و برنامه ریزی و هدف مشخص برم جلو

    پول بیت المال و وقت و انرژی خودمون و بچه های مردم امانت اند دست ماها... نمیشه که همینجوری الکی از رو هوا به هدرشون داد.
    باید به دید یک کار علمی و مهندسی شده، به حوزه ی فرهنگ نگاه کرد.
    عرشیا هستم :)
    پاسخ:
    آخ ببخشید... اصن حواسم نبود...الان همه شونو اصلاح می کنم... بازم ببخشید
    صد البته :)

    خواهش میکنم :)

    پاسخ:
    :)
    اولا: خیلی ممنون از این کار فرهنگیتون، چون بنا به تعریفی که از فرهنگ ارائه دادین با این متن به تفکر واداشته شدم و...
    ثانیا: تعریف شما از فرهنگ  "آنچه رشد اعتقادی و فکری را بدنبال داشته باشد است"
    این تعریف را اگر درست درنظر بگیریم پس مثالهایی که زدید میتواند اگر چه غیر مستقیم اما زمینه ی این رشد را فراهم کند
    مثلا، اردوی مشهد، صرف نظر از جنبه ی زیارتی و معنوی، موجب ارتباط و مباحثه و هم صحبتی بیشتر را فراهم میآورد اما در فضای غیر رسمی و دوستانه و قطعا چنین دور همی هایی که در فضای اردوی شکل میگیرد و مباحث معرفتی همراه با شوخی و بازی و ... ارائه میشود، کار فرهنگی محسوب مشود
    ثالثا: شما در این متن کار بر روی روح را فرهنگ ساز ندانسته اید و این درحالی است که بسیاری از فرهنگ سازیها از طرق غیر محسوس بر روح و روان آدمی اثر میگذارد، نمونه اش همین سریالهای جم تی وی که اصلا نمیخواد مخاطبش را به تفکر وادارد بلکه به مرور بر روح او اثر میگذارد و مقوله ای را برای او جا میاندازد...
    ممنون از شمای دوست 

    پاسخ:
    اولاً: چه جالب! خودم از این منظر بهش نگاه نکرده بودم! قابل شما رو نداشت :)
    ثانیاً: فک کنم منظور شما تعریف من از "کار" فرهنگی بود. بله من گفتم کار فرهنگی ینی ارتقای فکر انسان ها... بله قطعا همینطوره چون اون مباحثه ی میان راه یا اون حلقه های صمیمانه ی گفتگو میشه کار فرهنگی نه خودِ اردو مشهد. من در مثالی که توی متن زدم منظورم اردوی مشهد خالی بود! ینی اردویی که توش هیچ برنامه ی فرهنگی تعریف نشه و فقط زیارتی باشه. آخه از این اردوهای خالی زیاد داریم تو دانشگاه ها و سازمان های فرهنگی.

    ثالثاً: البته بنده این جم تی وی رو که می گین، نمی بینم سریال هاشو ولی احتمالاً منظور شما تاثیر بر بخش ناخودآگاه آدم هاست. این بخش ناخودآگاه، ربطی به روح نداره. باز بخشی از ذهنه. بله. من منکر تاثیر بر بخش های مختلف ذهن(از جمله خودآگاه و ناخودآگاه)نیستم در کار فرهنگی ولی کنترل اذهان با کار بر روی بخش ناخودآگاه خیلی مفید و ارزشمند نیس اساساً که اگه بود، اسلام این شیوه رو برای تبلیغ و نشر استفاده می کرد. در حالی که همیشه اسلام خواسته از راه تفکر و تعقل و بیداری انسان ها در قلب هاشون نفوذ کنه نه از راه تاثیر بر بخش ناخودآگاهشون. در نتیجه بهتره ما هم در شیوه های کار فرهنگی مون روش اسلام رو پیش بگیریم.

    ممنون از حضور شما :)

    سلام. فکر می کنم یکی از دلایلی که باعث می شه به انتشار دادن عکس ها و نوشته های مذهبی یا مثلا بیانات آقا اکتفا کنیم و کار تولیدیِ واقعی برای تبیین مبانی فکری اعتقاداتمون نداشته باشیم، اینه که خیلی رو این قضیه کار نکردیم. مثلا خوبه به جای منتشر کردن یه پوستر تکراری در مورد امام حسین، یه بار با خودمون بشینیم فکر کنیم که چرا ما به نهضت امام حسین (ع) معتقدیم و سعی کنیم این مطلبو به صورت یه نوشته یا هر محصول دیگه ای دربیاریم یا مثلا در مورد جذابیت های شخصیت امام خمینی (ره) برای خودمون فکر کنیم. مطمئنا وقتی بخوایم رو فکر دیگران اثر بذاریم، باید یه مسئله به طور کامل تو ذهن خودمون نقش بسته باشه، جوری که بتونیم به صورت منطقی و روشن بیانش کنیم.   

    در مورد جلوگیری از توهمات کار فرهنگی هم موافقم که هدف داشتن خیلی می تونه برای تشخیص درست موثر باشه. اینو قبول دارم که باید تعریفمون از فرهنگ و تاثیرگذاری و ... مشخص باشه ولی فکر می کنم همین که فعالین فرهنگی بپذیرن که در مرحله اول هدفشونو بدونن و بعد اقدام به تعریف و برنامه ریزی یه کار فرهنگی کنن (نه اینکه برعکس، اول کارو تعیین کنن بعد بخوان توجیه کنن که چرا این کار اهمیت داره)، خودبخود در عمل جلوی خیلی از کارهای بیهوده گرفته می شه. یعنی این خیلی مهمه که آدم خودش بخواد یه کاریو با هدف و برای تاثیرگذاری انجام بده.

    با تعریفت از کار فرهنگی هم موافقم. ممکنه ناخودآگاه تاثیر بر روح هم در حین یه کار فرهنگی اتفاق بیفته مثلا کسی از اخلاق خوب برگزار کننده یه فعالیت فرهنگی، تاثیر بپذیره ولی این نمی تونه به خودی خود هدف از شروع و انجام یه کار فرهنگی باشه. در جواب نظری که در مورد تاثیر زیارت امام رضا (ع) گفته بودن باید بگم: به نظرم قطعا هر هدایتی از جانب خداست اما وظیفه فعال فرهنگی هم اینه که هر کاری که از دستش بربیاد انجام بده که بتونه توفیق واسطه شدن برای هدایت رو پیدا کنه. در نتیجه باید تا جایی که می تونه از فکر و عقلش استفاده کنه که چه جوری می تونه "بیشترین اثرگذاری" رو داشته باشه. ائمه و اولیای خدا و شهدا کار خودشونو می کنن ولی مطمئنا انتظاری که از ما می ره اینه که بتونیم معارفشونو گسترش بدیم به جای اینکه فقط راه زیارتشونو میسر کنیم.

    پاسخ:
    سلام

    خب پس شما در کل معتقدی که برای ارتقای فکر انسان ها (ینی همون انجام کار فرهنگی) باید اول فکر خودِ فعال فرهنگی در اون زمینه ی کاری مدنظرش در حوزه ی فرهنگ، ارتقا پیدا کرده باشه. آره؟ بعد اینجوری یکم ترسناک نیس؟! چون با این حرفی که شما زدی، همه ی فعالین فرهنگی باید متخصص باشن در حوزه ی کاری شون. آره؟

    بله، بسیار درست گفتی. شاید منظور برادرمون، آقای رنجبر هم همین بوده باشه که طرف نخواد اول یه کاری بکنه (و طبیعاً یه بودجه ای صرف کنه) بعد بخواد توجیه کنه چرا اون کارو تحت عنوان کار فرهنگی انجام داد. همین که خودشو ملزم بدونه که اول یه هدفی رو تعیین کنه، بخش زیادی از مشکل حل میشه شاید.

    بند آخرت فوق العاده بود. به خصوص اون تیکه ش که گفتی: فعال فرهنگی باید بتونه توفیق واسطه شدن برای هدایت رو پیدا کنه.

    خیلی خیلی ممنون از حضورت عزیزم :)





  • منتظر مهدی
  • سلام
    اشکالت باز هم اینه که خیلی آرمانی فکر میکنی. به نظرم این توهمات فرهنگی از بی فرهنگی خیلی بهتره. توی شرایطی اینا هم ممکنه کار فرهنگی باشند. قشر مستضعف فرهنگی دیدی از نزدیک؟
    چیزی به گوششون نخورده با اون ها شاید نشه جهاد کرد ولی با همین اقدامان متوهمانه شاید بشه سطح آگاهیشون رو بالا برد. در هر صورت صفر و یکی نباید به مسائل نگاه کرد
    پاسخ:
    سلام

    من اینجا از بد و بدتر یا خوب و خوب تر صحبت نمی کنم دوست من. من دارم از "درست" صحبت می کنم.
    اینجا قراره یه عده فعال فرهنگی دور هم جمع بشن و به زبون ساده، اون مسیر درست کار فرهنگی رو تئوریزه کنن و اون چیزیو که درسته، ارائه بدن. 
    از قدیم گفتن برای 20 بخون که لااقل 18 بشی :)
    نباید به 12 قانع شد!


    به قول شهید بهشتی: " انقلاب ما انقلاب آرمان هاست نه انقلاب تسلیم به واقعیت ها. ما انقلاب کردیم که واقعیت ها را عوض کنیم نه این که واقعیت ها را بپذیریم."
  • منتظر مهدی
  • من هم حرفم تغییر واقعیته ولی نرم
    انقلاب ما انقلاب آرمان هاست ربطی هم به بحث نداره
    نمیشه زد ملت رو له کرد به بهانه کار فرهنگی. هرکس هر کاری میتونه باید انجام بده. ما به همه کارها نیاز داریم
     و اتفاقا کار فرهنگی یعنی استمرار. قبول ندارم که تئوریزه کردن منافاتی با اقدام داره. اقدام فرهنگی یعنی جنگ نرمی که شاهدشیم. به نظرم بهترین مثال برای کار فرهنگی! کاری هست که با حجاب در جامعه اسلامی ما انجام شده
    پاسخ:
    وا!!! من مگه حرف از له کردن مردم زدم خواهر من؟ :)
    من گفتم کار فرهنگی باید خشن و تند باشه مگه؟!!!

    احتمالاً در معانی بعضی از لغات بدیهی باهم اختلاف داریم که از جواب بنده اینطور برداشتی کردی و کلا بحث رو منحرف کردی :)

    ببین شما گفتی توهم فرهنگی باشه، بهتر از اینه که اصن هیچی نباشه!
    من گفتم اینجا(ینی تو این دفتر) من نسبی نمی خوام نگاه کنم. من می خوام دقیقاً یه دور جمع بندی کنم ببینم اشکال کار کجاست که این همه فعالیت فرهنگی داره تو مملکت انجام میشه ولی نتیجه ای نداره و همچنان دشمن سواره ست و ما پیاده!
    الان شما میگی کار من اشتباهه؟!

    منِ نوعیِ فعال فرهنگیِ مومن باید برم خدا رو شکر کنم که همین چهارتا توهم فرهنگی هم هست؟! کاچی بهتر از هیچی؟!
    منظور تو اینه؟!
    اگه منظورت رو درست متوجه شدم، خب من مخالفم.
    اگه اشتباه متوجه شدم، لطفاً بیشتر توضیح بدی ممنون میشم :)

  • منتظر مهدی
  • ببینید نمیگم کاچی بهتر از هیچی منظورم اینه که این اقدامات به عقیده شما متوهمانه هم لازمه انجام بشه و پیش نیاز اهداف اصلی است که توسط هر فعال فرهنگی دنبال میشه. البته در زمینه فرهنگی قطعا تجربه شما بیشتر هست و من فقط درس پس میدم
    پاسخ:
    نه خواهر
    این چه حرفیه
    درس پس میدم ینی چی... دیگه این حرفو نزنیا :)

    خب ببین این که این اقدامات (از نظر من) متوهمانه هم لازمه، قبول ولی آیا تو معتقدی اسمش رو میشه گذاشت کار فرهنگی؟!
    اگه جوابت مثبته، پس میشه نتیجه گرفت که تعریفت از «فرهنگ» و «کار فرهنگی» با تعریف من فرق می کنه. در نتیجه می تونم ازت بخوام تعریف خودت رو از این دو واژه ارائه بدی لطفاً؟!
    1. بله منظورم تعریف شما از کار فرهنگی بود و نه خود فرهنگ
    2. آفرین که جم تی وی نمیبینید، نباید هم ببینید، منم نمیبینم
    3. قبول ندارم روش اسلام صرفا محدود بشود به تاثیر بر ضمیر خودآگاه و از تاثیر بر ناخودآگاه غافل شده باشه
    4. روح رو تعریف کنید، به نظرم تعریف مشترکی از روح نداریم!
    پاسخ:
    روش اسلام "مبنی" بر تعقل و معرفته... ینی تفکر و تعقل و علم و مطالعه در اون اصالت داره... وگرنه خب ممکنه تاثیر ناخودآگاه هم داشته باشه در جایی... ولی بنای اسلام بر تاثیرناخودآگاه نیست (اگه قبول ندارین، لطف کنید یه نمونه از روش های اسلام رو بفرمایید که بناش بر تاثیر در ضمیر ناخودآگاه بشر باشه)

    من به تعاریف فلسفی و اعتقادی و روانشناسی و عرفانی از واژه ی روح یا قلب کار ندارم. اینجا منظور من از تاثیر بر روح، عدم تاثیر بر عقله. ینی چیزایی که لازم نیس فکر کنی بابتش. حسیه. مثلاً کسی که اصن دین و ایمان هم نداره و اصن خارجیه مثلا، هم میاد توی حرم امام رضا(ع) یا حرم امامزاده ها یا مساجد، "حس" خوبی بهش دست میده. ینی بهش انرژی مثبت میده در حالی که اسلام اینو از ما نمی خواد هرچند منکرش هم نمیشه... اسلام از ما  "معرفت در مورد ولایت" رو می خواد... از ما می خواد مفهوم ولایت رو بفهمیم و ولایت پذیر باشیم.
    یا مثلاً دختری که بدون مطالعه ی فلسفه ی حجاب، یه بار امتحانی حجاب کامل بذاره و ببینه چه لذتی داره. این یه حس مثبته. یه چیزیه که بر روح تاثیر گذاشته بدون این که بر فکر تاثیر بذاره. خیلی خوبه ها... اصن چیز بدی نیس... ولی اسلام از ما اینجور حجاب رو نمی خواد. به خاطر همینه که کسی که عشقی یا از روی عادت یا از روی سنت حجاب کنه، ارزش چندانی نداره.

    متوجه منظور بنده از تاثیر بر روح و فکر شدید؟! 



    5. به نظرم مثالهایی که در این پست زدید توهم کار فرهنگی نیست
    بلکه
    کار فرهنگی ضعیفه
    و اینکه درسته یا غلط مطلق نیست
    کار فرهنگی بازدهی فوری و آسان نداره، و برای مثال بعد از یک اردوی مشهد توقع تاثیر آنی نباید داشت
    پاسخ:
    میشه تعریف خودتون رو از "فرهنگ" و "کار فرهنگی" بدونم؟
    می خوام ببینم تعریف شما از کار فرهنگی چیه که مثال های این پست رو کار فرهنگی می دونید.

    مثال هایی که در این پست زدم، اتفاقاً زودبازده هستند!!! :)
    مثلاً کسی که یه جنبش تصویری راه میندازه، فوراً در عرض یه هفته به هدفش می رسه.

    با این حال این مثال ها از این بابت "توهم" نامیده نشدند که زودبازده هستند. بلکه از این بابت توهم نامیده شدند که با تعریف کار فرهنگی (در پست اول) جور در نمیان و اصن تاثیرات فرهنگی ندارن و تغییر در "فکر" مخاطبینشون ایجاد نمی کنن. 
    و اتفاقا معتقدم و تجربه هم نشون داده که کارهای فرهنگی واقعی، اصلاً زودبازده نیستند.

    با این حال یه سوال از شما دارم. از نظر شما تاثیر (چه آنی چه غیرآنی) یه اردوی زیارتی چیه دقیقاً؟
    پیشنهاد خودتون چیه شما چه برداشتی از کار فرهنگی دارید
    به نظر من همه اینهایی که گفتید میتونه کار فرهنگی باشه ولی اگر با هدف باشه و الا اردو میتونه باعث رشد باشه یا موجب عقبگرد
    مجلس روضه میتونه کار فرهنگی باشه میتونه ضد آن باشه
    شما اول منظورتون رو مشخص کنید که کلا با این کارا مخالفید یا روش اجرا را غلط میدونید
    بعد از نظر شما کار فرهنگی چیه یک مثل بزنید؟
    پاسخ:
    با پست های بعدی این وبلاگ همراه باشید تا کم کم جواب سوالتون رو بگیرین و با پیشنهادهای من آشنا بشید :)

    فقط در پاسخ به سوال خط چهارم نظرتون باید عرض کنم که هیچ کدوم. بنده نه میگم این کارها بد هستن و من باهاشون مخالفم و نه میگم روش اجراشون بده و ایراد داره. نه اصلاً. من فقط دارم میگم این کارهای خیلی خوب و اتفاقا خیلی هم واجب (همین اردو و جنبش تصویری و برگزاری ادعیه و روضه و اینا) کار فرهنگی نیست... اسمش یه چیز دیگه ست... کسی که مسئولیت فرهنگی داره و وقت و انرژی بچه های مردم دستشه و بودجه فرهنگی مملکت دستشه، حق نداره این کارها رو تحت عنوان "کار فرهنگی" انجام بده... همین

    توی پست سوم این وبلاگ هم کاملاً توضیح دادم که سوءتفاهم ها برطرف بشه. پیشنهاد می کنم اونو مطالعه بفرمایید.

    ممنون از حضورتون
    تعریف من از کار فرهنگی اینه که:
    هر فعالیتی که منجر بشه مردم طور خاصی رفتار کنن و این رفتار در آنها استمرار داشته باشه.
    مثلا الان وضعیت مصرف آب در کشور یک فرهنگ محسوب میشه که در مجموع اتفاقا اصلا اسلامی نیست! اگر فعالیتی که انجام میشود منجر به تغییر این رفتار به طور مستمر بشود کار فرهنگی نتیجه داده است و تمام فعالیتهای خردی که در این رابطه میشود اجزای این کار فرهنگی نامیده میشود و به قول فقها نماز واجب است و وضو به عنوان مقدمه ی واجب واجب است.
    این مثالهای شما هم از باب مقدمه ی کار فرهنگی خودش کار فرهنگی تلقی میشود و تلقی بجایی است و اتفاقا باید از بودجه ی کارهای فرهنگی برای این امر اختصاص داده شود
    پاسخ:
    تعریف شما خوبه ولی یه مشکلی داره.
    مثلاً در مورد همین مثالی که شما فرمودید، اگه ما به طرز وحشتناکی قیمت آب رو بالا ببریم یهو، همین اتفاق میفته! ینی به طور مستمر مردم دیگه صرفه جویی (و حتی خساست) خواهند کرد در مصرف آب... الان با این تعریفی که شما ارائه دادید، بالا بردن یهویی قیمت آب هم پس باید بشه کار فرهنگی!! موافقید؟!

    در حالی که بنده این کار رو کار فرهنگی نمی دونم. نمی گم کار بدیه یا کار خوبیه ولی قطعاً کار فرهنگی نیس... کار فرهنگی ینی فکر مردم یه جوری تغییر کنه که خودشون تنها هم باشن، آب مفت هم باشه، مملکت از پرآبی خیالش راحت هم باشه، باز یه قطره آب هدر ندن! این میشه کار فرهنگی...و این مستلزم اینه که «فکر» مردم ارتفا پیدا کنه.

    پیشنهاد می کنم یه بار دیگه با دقت پست اول این دفتر رو بخونید.

    در مورد مصداق ها و مثال های این پست هم قبلاً توی نظرات عرض کردم که بله، ممکنه یه جا این کارها به عنوان «ابزار» و «وسیله» ی انجام یک کار فرهنگی مورد استفاده قرار بگیره... اتفاقاً لازم هم هست... لازمه برای یک تلنگر فکری یه عده دانش آموز، مثلاً ببریمشون اردو... بد نیس خیلی هم خوبه... ولی اگه با دقت خونده باشید جان کلام این پست اینه که بسیاری از فعالین فرهنگی همین کارها رو به جای وسیله، «هدف» قرار دادن و اصلاً ادعاشون اینه که با انجام صرفاً همین کارها، کار فرهنگی دارن انجام میدن... ایراد اینجاست...
    وگرنه بنده نه گفتم این کارها بده، نه گفتم غیرضروریه و نه گفتم بی ربطه به کار فرهنگی... بله، اگه وسیله و مقدمه ی یک تغییر فکری در افراد بشه، خیلی هم خوبه... ولی مسئولین و فعالین فرهنگی ما بیشترشون اصن دنبال تغییر فکر در مخاطبین جامعه ی هدف شون نیستن...
    در مورد سوال درمتون هم که پرسیده بودین تاثیر اردوی زیارتی چه آنی وچه در درازمدت چی میتونه باشه باید عرض کنم که مستند از لاک جیغ تا خدا رو ملاحظه فرمودین؟
    چندین قسمت، تغییر در پوشش این خواهران خروجی یک اردو بوده
    پاسخ:
    اشتباه نکنین برادر/خواهر عزیز
    انرژی مثبت، تاثیرات معنوی و عنایات ویژه ی ائمه(ع) و ائمه زادگان در یک اردوی زیارتی اصلاً و ابداً قابل انکار نیست...
    شما میرین زیارت، یه حال خوشی بهتون دست میده، یه انرژی مثبتی دریافت می کنید، یه صفای باطنی پیدا می کنید، بر می گردین شهرتون دلتون می خواد اون انرژی مثبت رو با خودتون داشته باشین، پس سعی می کنین همچنان چادر سر کنین، نمازهاتونو اول وقت بخونین، بعد از نماز حتماً یه صفحه قرآن بخونین و مثلاً هفته ای یه بار لااقل زیارت خاصه امام رضا(ع) رو بخونین و خلاصه سعی می کنین اون حال خوش معنوی رو حفظ کنین تا مدتی و این کم کم شاید موجب بشه فکر هم بکنین و در فکرتون تغییراتی ایجاد بشه و مثلاً دیگه تا آخر همین روند رو (چادری بودن، نماز اول وقت خون بودن، انس با قرآن و...) حفظ کنید... ولی آیا این تغییر در تفکر شما، به خاطر تلاش و مجاهدت های منِ فعال فرهنگی بود که شما رو بردم اردو؟! یا عنایت ویژه ی امام معصوم(ع) و البته تلاش های خودت بود؟!
    بحث اینه
    بحث اینه که منِ فعال فرهنگی توی این اردو برای ارتقای فکر شما چه کردم...
    وگرنه بله، هنر که نیس... من فلان قدر بودجه می گیرم شما رو مجانی می برم اصلاً کربلا! بعد در شما تغییر که ایجاد بشه، میگم «من» عامل بودم!!! 
    عنایات ویژه ی ائمه(ع) سر جاش... ولی این وظیفه ی منِ فعال یا مسئول فرهنگی رو ساقط نمی کنه... اشتباه نکنیم

    بله، من میتونم یه اردوی خوب مشهد برگزار کنم اسمشو بذارم «کار معنوی». هیچ اشکالی هم نداره. خیلی هم خوبه. ولی کار معنویه نه کار فرهنگی. چون من توش تغییری در فکر افراد ایجاد نمی کنم. قراره همه ی کارا رو امام رضا(ع) انجام بدن. و البته بماند که در خیلی ها تغییر ایجاد نمیشه اصن بعد از زیارت... از هر چند نفر که میرن زیارت، بعدش یه تغییر مهم تو زندگی شون ایجاد میشه؟!

    یا اینکه یه اردوی خوب مشهد برگزار کنم و در عین حال یه برنامه ی فرهنگی در خلالش تعبیه کنم؛ اون وقت می تونم ادعا کنم که اردوی من هم معنویه و هم فرهنگیه.
    کار امام رضا(ع) سرجاش (قربون شون برم اونا کارشونو خوب بلدن) کار منم سر جاش... من که نباید از زیر بار مسئولیتم، شونه خالی کنم؟ باید فردا جوابگوی همین امام رضا(ع) باشم...

    نکته ی پنجم رو در این بخش یه نگاه بندازین لطفاً


    البته از حق نگذریم مثالهای شما توهم کار فرهنگین 
    چون شما تاکید دارین که این موارد (اردو، همایش و ....)بدون فکر برنامه ریزی شدن
    اما اگر همین کارها با فکر و برنامه انجام بشه خودش میتونه کار فرهنگی باشه
    منظورتون همین بود درسته؟

    پاسخ:
    تکبیر!!
    بعد از این همه مباحثه، بلاخره خودتون متوجه شدین :)
    الحمدلله :)

    بله، در پست «توی پرانتز» هم توضیحات تکمیلی رو برای دوستانی که مخالف بودن، دادم. می تونید اونو هم مطالعه بفرمایید :)

    ممنون از حضور پرشورتون در این دفتر :)

    اشکالتون وارد نبود!
    با زیاد کردن بیش از حد قیمت آب مصرف به طور مستمر پایین نمیاد تا کار فرهنگی محسوب بشه!
    در مثال شما فرد در هتل و سایر اماکنی که پول آب را پرداخت نمیکند آب را هدر میدهد و این استمراری که عرض کردم بالابردن قیمت بوجود نمی آید. 

    پس بالاخره شما هم هر اردویی رو صرفا کار معنوی محسوب نمیکنید
    الحمدالله....
    از تلاش شما انرژی میگیریم. ..
    پاسخ:
    آها خب پس منظور شما از واژه ی «استمرار» جامعیت اون عمل بود... ینی افراد در همه ی مکان ها و زمان ها اون رفتار رو انجام بدن... خب از نظر شما این کار جز با تغییر «فکر» افراد ممکنه؟!
    من حس می کنم تعریف شما از «کار فرهنگی» یه زاویه دیگه از همون تعریف بنده بود. البته باید بازم بیشتر فک کنم. نظر شما چیه؟ به نظر شما تعریف شما همون تعریف منه؟ یا تعریف شما کامل تر و جامع تره؟ اگه اینطوره، بی زحمت توضیح بدید که این کار، به جز با «تغییر فکر» با چه چیز دیگه ای ممکنه...

    بنده هم از پیگیری های باحوصله ی شما خیلی لذت می برم... :)
    البته بیشتر خوشحال می شدم خودتون رو معرفی می کردین و اینجوری ناشناس نمی موندین :)
    علت سرزدن من به اینجا اینه که طرح مبحث نویی شده و من از مباحثه ی پیرامون این مباحث تا جایی که حوصله ی کسی سر نره لذت خواهم برد چون واسه خودم مفیده
    اجازه بفرمایید با همون اسم ردپا مباحثه کنم اینجا
    منتظر ادامه مطالبتون هستم


    پاسخ:
    بله مباحثه اساساً برای هر دو طرف، مفیده و فکرها رو باز می کنه
    باشه، هر جور راحتین
    :)

    هر فعالیتی که فکر آدم رو ارتقا ببخشه در دامنه ی وسیعی میگنجه که گاها اون فعالیت دینی، گاها حسی و عاطفی گاها با مطالعه گاهی با دیدن و ....می باشد. گاهی دیدن یه صحنه تو خیابون ممکنه فکر آدم رو عوض کنه!!
    پاسخ:
    خب همینطوره
    آیا اشکالی داره که ادعا کنیم کار فرهنگی یک حیطه ی بسیار وسیعی داره؟! آیا قبول ندارین فرهنگ همه ی زندگی ما رو فرا گرفته؟!
    اصن به خاطر همینه که از طرف آیت الله خامنه ای، همونطور که در این بخش نوشتم، فرهنگ به عنوان هوا نام برده شده... فرهنگ به همین گستردگیه... شک دارید؟
    گاهی شنیدن یه جمله، زندگی طرف رو متحول می کنه... کسی نگفت یه جمله نمی تونه کار فرهنگی انجام بده!
    یا دیدن یه تصویر...

    من فعلا حرفی از قالب های انجام کار فرهنگی نزدم و محدودش نکردم و اصن معتقدم محدود نیس... کار فرهنگی گاهی به ظرافت یه تصویر یا شنیدن یه جمله ست...

    موافقم
    منتظر ادامه ی مطالب هستم 
    پاسخ:
    الحمدلله :)
  • ...:: بخاری ::...
  • سلام.
    قبلن هم متنتو خوندم.
    الانم ی کاری پیش اومد ک به تبعش دوباره خوندم.
    قبلن و الان، هم فهمیدم چی میخوای بگی و هم فهمیدم چی گفتی و هم کاملن باهاش موافقم.
    اما ی جمله پستت باید از پستت جدا بشه. ی جمله اش خوب نیست.
    اون جا ک گفتی طرف میخواد کار فرهنگی کنه توخونه اش روضه حضرت عباس(ع) میگیره.
    روضه حضرت عباس کار فرهنگیه.
    روضه تماما کار فرهنگیه.مگر اینکه روضه اش دروغ باشه. تنها همین صورته ک کارفرهنگی محسوب نمیشه. دسته بندیشم با همه دسته بندی های دیگه ای که برا کارفرهنگی داریم تفاوت داره. اصن ب هیات و غیرهیات تقسیم میشن کارای فرهنگی.
    این جاشو دیگه باهات نیستم.

    تمام.



    + کاش بازم می دیدمت.
    یاعلی.

    پاسخ:
    سلام

    کار فرهنگی به دو دسته ی هیئتی و غیرهیئتی تقسیم می شود!!
    این جمله ت عالی بود :))))))))))))))))))

    عالی بود ینی بخاری جان! :)))))

    قربون محبتت... حالا باز همو می بینیم ان شاءالله... چرا که نه :)

    یا علی

    ارسال دست نوشته

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">